پریا جونپریا جون، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

خاطرات پریا

شکر

1393/8/11 10:13
نویسنده : مامان روحان
87 بازدید
اشتراک گذاری

خدای مهربان از اینکه دوباره لطفت را بر ما رزانی داشتی ممنونم 

پریا جون می خوام از نه ماه انتظار مامان حدیث برات بنویسم عزیزم مامانت نه ماه انتظار کشید و دوست داشت که شما را  با زایمان طبیعی بدنیا بیاورد سختی ها و تحمل درد ها مخصوصا یک هفته اخر او را خیلی اذیت کرد ولی عشق به دنیا امدن شما و داشتن یک زایمان طبیعی روز های پر درد را براش قابل تحمل می کرد تا اینکه بعد از چند روز درد کشیدن های مکرر دکتر روز شنبه بعد از اخرین سونو این خبر خوشحالی را به داد که انتظار هایش تا شب بپایان می رسد و این شد که عصر روز شنبه با خوشحالی ساعت چهار به بیمارستان نیکان رفت و همون موقع بستری شد و ساعت 8:20 دقیقه شما پا به این جهان نمودی  وقتی خانم دکتر  عسگری از اتاق زایمان بیرون امد و خبر سلامتی مامان حدیث و شما رو داد همه خوشحال شدیم و بار دیگر خدای مهربان را بخاطر همه چیز شکر نمودیم بابا علی هم گریه شوق امانش نداد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)